Thursday, February 10, 2005

هرچقدر هم بزرگ بشوم و سخت ، آقا
مراقب خود باش های سالی یکبارتان
انقدر لرزاننده هست
که یادم برود در چگونه؟
در کجا؟
و اصلا چرا در؟
چرا نمانم؟
همیشه باید بگذریم ؟
همیشه من گذشته ام ..

کاش بیشتر بودید
مال من نه
بودید فقط
مثل آن روزها که نگاهم که گره می خورد
می انداختمش پایین که یعنی نمی گشته دنبالتان

من بازیگر خوبی نیستم
اصلا بازیگر نیستم
که خونسرد باشم و بی تفاوت
که چه؟
می برید شما باز
هل نشو

No comments: