آقای سابقا بست فرند مرا مورد بخشودگی قرار دادند و آشتی فرمودند
به همين مناسب معاشرتی بس دلنشين در گاندی انجام شد
آنجا که گفتم درسته نور اينجا کمه اما کافی شاپ های جلوی پارک ملت نيست و شما هم چهارده و شانزده ساله نيستيد ، محکمی صدام تعجب زده م کرد
يا تمام مدت که عين تماشای بازی بچه ها به عشوه گری هايشان نگاه می کردم و بزرگسالانه لبخند می زدم
بعد آن قدم های محکم بی توجه به ان همه نگاه سرد و ثابت و قضاوت گر
بعد آن صدای منطقی و آرام توی ماشين که قضيه را تحليل می کرد
شب فکر کردم چند ساله ای تو ، فکر کردم هراس من چه شد ، ترس از نگاه خيره ام
کی آن همه ناآرامی تبديل شد به اين ايستايی ، آرامش
ناخن های نيمه بلند نامرتبم را کوتاه کوتاه کردم ، فکر کردم صورت بی آرايشم را چقدر بيشتر دوست دارم ، ابروهای نامرتب و موهای طبيعيم را ، اين بينی بزرگ را
اتفاق بزرگ اين هفته ی آخر شايد اين باشد ، پذيرش واقعيتی که هستم
آرامش پذيرش واقعيت
به همين مناسب معاشرتی بس دلنشين در گاندی انجام شد
آنجا که گفتم درسته نور اينجا کمه اما کافی شاپ های جلوی پارک ملت نيست و شما هم چهارده و شانزده ساله نيستيد ، محکمی صدام تعجب زده م کرد
يا تمام مدت که عين تماشای بازی بچه ها به عشوه گری هايشان نگاه می کردم و بزرگسالانه لبخند می زدم
بعد آن قدم های محکم بی توجه به ان همه نگاه سرد و ثابت و قضاوت گر
بعد آن صدای منطقی و آرام توی ماشين که قضيه را تحليل می کرد
شب فکر کردم چند ساله ای تو ، فکر کردم هراس من چه شد ، ترس از نگاه خيره ام
کی آن همه ناآرامی تبديل شد به اين ايستايی ، آرامش
ناخن های نيمه بلند نامرتبم را کوتاه کوتاه کردم ، فکر کردم صورت بی آرايشم را چقدر بيشتر دوست دارم ، ابروهای نامرتب و موهای طبيعيم را ، اين بينی بزرگ را
اتفاق بزرگ اين هفته ی آخر شايد اين باشد ، پذيرش واقعيتی که هستم
آرامش پذيرش واقعيت
3 comments:
بینی بزرگ؟؟؟ اصلن اینو نیستم !
کجاش بزرگه آخه خواهره من !
---
یادمه یه دوستی داشتم که یه کاغذ بزرگ روی آینه ی اتاقش زده بود نوشته بود : خودت باش .
یه جور ترمز بود واسه وقتی می خواست زیاد آرایش کنه !
البته اون جنون آرایش داشت واقعن !
:)
لبخند لاغر بسی مشکوک است ! مثل بیزینسش .
Post a Comment