سه شنبه رفتیم پنهان
ـ بعد آن همه وعده، چشمک آگهیش از روی در یخچال ـ
سکوت توی ماشین هنوز هم ادامه دارد
راجع به همه چیز که نمی شود حرف زد
دلم کارور می خواهد
چقدر برای مرگ این آدم باید غصه بخورم
کاش یکی می شد ادامه اش ، می نوشت ، می نوشت
ازین اتفاق ها که کم نمی افتد اینجا
اما یک جور که من باورم بشود ، یک جور که با لذت گول بخورم
حاشیه : بعد این همه وقت که گذشته از اکران این فیلم
چندتایی آشنا توی سینما
ما که زیاد نیستیم ، لابد تعداد مکان ها خیلی کم است
چهارشنبه فکر کردم دیگر اینجا ننویسم که کی ، کجا
فکر کردم شاید هم چشم خورده ام
که هی بخوابم و غصه
گه
گه
پنجشنبه رفتیم دره ی گرگ ها
باور کنید من صدایی از توی رسانه ای شنیده بودم که می گفت تکان دهنده است
و بود
انقدر که من تکان خوردم توی سینما ، انقدر که توی دلم به هم خورد که بالا بیاورد روش
انقدر که ماشین تکان خورد بعدش از قاه قاه عصبی گول خورده ی مان
و گفت که داستان زندان ابوغریب ، اما زندانش همانقدر بود که عروسیش
مخلوط هزار و یک شب
و سه تفنگدار
و راکی
و محمد رسول الله و
.....
دست حضرت تارانتینو را هم بسته بود از تعدد ارجاع
انقدر هم که طولانی بود ، تهش ، سرش از یادمان رفته بود
این چیزها باشد ، که در غرهای مصوتم بهشان رجوع کنم
Now they are terrorist
کردها اهن
و تو چه می دانی که ترک چیست قارداشیم
سه تا ترک برابری می کند با یک لشگر تنومند امریکایی
حالا جنجال سر یک " نمنه" را می فهمم
یک گردان امریکایی فدای چند کیسه ی روی سر شدند
این امریکایی ها بد چیزی هم نیستند ها
در را روی سربازان خوش نژاد آریایی که باز کردیم ، اینها را هم راه بدهیم ؟
اگر معنی آشغال را نمی دانید در سینما فرهنگ ساعت ده و نیم شب به رویتان باز است
ـ بعد آن همه وعده، چشمک آگهیش از روی در یخچال ـ
سکوت توی ماشین هنوز هم ادامه دارد
راجع به همه چیز که نمی شود حرف زد
دلم کارور می خواهد
چقدر برای مرگ این آدم باید غصه بخورم
کاش یکی می شد ادامه اش ، می نوشت ، می نوشت
ازین اتفاق ها که کم نمی افتد اینجا
اما یک جور که من باورم بشود ، یک جور که با لذت گول بخورم
حاشیه : بعد این همه وقت که گذشته از اکران این فیلم
چندتایی آشنا توی سینما
ما که زیاد نیستیم ، لابد تعداد مکان ها خیلی کم است
چهارشنبه فکر کردم دیگر اینجا ننویسم که کی ، کجا
فکر کردم شاید هم چشم خورده ام
که هی بخوابم و غصه
گه
گه
پنجشنبه رفتیم دره ی گرگ ها
باور کنید من صدایی از توی رسانه ای شنیده بودم که می گفت تکان دهنده است
و بود
انقدر که من تکان خوردم توی سینما ، انقدر که توی دلم به هم خورد که بالا بیاورد روش
انقدر که ماشین تکان خورد بعدش از قاه قاه عصبی گول خورده ی مان
و گفت که داستان زندان ابوغریب ، اما زندانش همانقدر بود که عروسیش
مخلوط هزار و یک شب
و سه تفنگدار
و راکی
و محمد رسول الله و
.....
دست حضرت تارانتینو را هم بسته بود از تعدد ارجاع
انقدر هم که طولانی بود ، تهش ، سرش از یادمان رفته بود
این چیزها باشد ، که در غرهای مصوتم بهشان رجوع کنم
Now they are terrorist
کردها اهن
و تو چه می دانی که ترک چیست قارداشیم
سه تا ترک برابری می کند با یک لشگر تنومند امریکایی
حالا جنجال سر یک " نمنه" را می فهمم
یک گردان امریکایی فدای چند کیسه ی روی سر شدند
این امریکایی ها بد چیزی هم نیستند ها
در را روی سربازان خوش نژاد آریایی که باز کردیم ، اینها را هم راه بدهیم ؟
4 comments:
!
هه
اون تيكه: مخلوط هزار و يك شب و راكي ... را خيلي خوب آمدي .
بعدم هام بابا ماركز بابا اوريانا فالاچي. الته تا آنجا كه يادم است آن زمان ها كتاب هاي فالاچي چاپ نمي شدند احتمالا يادگاري هاي پدرتان را به رفيقتان هديه مي داديد. بعد هم احتمالا ماركزي را كه مي گرفتديد در كتاب خانه جاي همان فالاچي ميگذاشتيد تا مبادا نبودش احساس شود.
baba ghose nadare ke.....bayad jense khob bezani abji.....
salam
fonti ke baraye type farsi estefade mikoni kheili sakht khoonde mishe??????????
chera?
Post a Comment