بی صدا
انقدر که مجذوب صدای پرنده ای بشود
یا برود به دنبال صدای پای آب
یا درختی نگهش دارد
آرام
چشمهاش که خیره می ماند به بهت
یا به نم می نشست
معلق
از جایی آمده بود که نامی نیست ازش
بی خانواده ای
با شناسنامه ای موروثی
انگار که نامش نام همه ی مردم بیابان باشد
ساده
فکر کن قیافه ی گلزار بود
بی آن آب و رنگ
آبستره اش
انگار یکی از آن سفید روی سفیدهای مالویچ
من فیلم های ساده را دوست دارم
به خواب می مانند
میگذرند و لحظه هاییشان باقی می ماند در تو
حالا هرچقدر هم که منفی باشند نقدها
و غر بزنند مردم
حتی اگر دختر چادری بگوید مزخرفترین فیلمی ست که دیده
قایم نمی کنم که لحظه هاییش لرزانده مرا
و خیسانده چشمهام را
این «لا اله الا الله»
البته به تعداد همه ی موجودات عالم
که شده شعار کمال تبریزی
دیروز
کامل شد با «لوتر»
خدای مهربان بی برده ی من جبرکار و خوف انگیز نیست
انقدر که مجذوب صدای پرنده ای بشود
یا برود به دنبال صدای پای آب
یا درختی نگهش دارد
آرام
چشمهاش که خیره می ماند به بهت
یا به نم می نشست
معلق
از جایی آمده بود که نامی نیست ازش
بی خانواده ای
با شناسنامه ای موروثی
انگار که نامش نام همه ی مردم بیابان باشد
ساده
فکر کن قیافه ی گلزار بود
بی آن آب و رنگ
آبستره اش
انگار یکی از آن سفید روی سفیدهای مالویچ
من فیلم های ساده را دوست دارم
به خواب می مانند
میگذرند و لحظه هاییشان باقی می ماند در تو
حالا هرچقدر هم که منفی باشند نقدها
و غر بزنند مردم
حتی اگر دختر چادری بگوید مزخرفترین فیلمی ست که دیده
قایم نمی کنم که لحظه هاییش لرزانده مرا
و خیسانده چشمهام را
این «لا اله الا الله»
البته به تعداد همه ی موجودات عالم
که شده شعار کمال تبریزی
دیروز
کامل شد با «لوتر»
خدای مهربان بی برده ی من جبرکار و خوف انگیز نیست
No comments:
Post a Comment