Thursday, October 19, 2006

بذا بارون ماچت کنه

با چهارشنبه های صاف خانه هیچ وقت کنار نیامده ام
چهار عصر بارانی هفت تیر تنها که هیچ کس همراهی تا سر خیابانش را هم نکرده
که آدم های ماشین دار هم مسیر ، کوچک ترین تعارفی حتی
که صف تاکسی ، دوتای صف اتوبوس
که رازمیک خوشمزه ـ تنها شادمانی کلاس های این جا ـ بسته
که باران و آفتاب توامان
حالا هی غصه که هیچ کسی نیست که باران را با هم شریک شویم ، راه را

خیره به جلو ، از صف می زنم بیرون
اولین ماشینی که نگه می دارد ، خیر آقا والیبالیست نیستم ، ممنون همان ولیعصر خوب است ،بدم نمی آید از پیاده روی ، لطف کردید زیاد
پیاده روی ولیعصر مثل شهرک های دوردست ، گل خالص
چه امیدی دارم من .. که خودم را برسانم دانشگاه و آنجا کسی باشد .. و بعد جایی
باران چک چک توی صورتم و من این همه تشنه .. موهام آب ذخیره می کند ، باران هم که نبارد صورتم بی نصیب نمی ماند

حیاط خالی .. خشکی خواه های دوست نداشتنی
سالن پایین پر پر و روی راه پله ، دوست داشتنی های من ، گیرم که خشک
آقای بهترین دوست سابق .. این راه را نیامده ام به هوای نشستن گاه های اینجا ، برویم راه دور .. می پیچانتم
دخترها هم که امید نداشته ام بهشان هرگز ..همین که راه خانه مان یکی است تقریبا ، کافی ست

بند آمده آب آسمان .. خیابان ولیعصر جوی آب .. روی بلندی وسط خیابان راه می رویم
پای سیب های فرانسه .. اتوبوس سواری .. خاطرات خیلی جوانی ها
گوشیم هم خراب شد .. گمانم تاثیر قرارگیری روی موتور داغ اتوبوس .. باز پناه بردم به همان اعانه ای زوار در رفته ی خاک آلود

دلم باران ولیعصر بالا می خواهد .. تجریش ـ پارک وی بستنی دار
دلم باران جمشیدیه می خواهد
دلم جسمی همراه می خواهد
یا راهی که ته ترافیک هاش مرا به کسی برساند ، مرا به تو ی خانه نشین خشک

ــــــــــــــــــــــ

پرسش بنیادین این مقال
بارانی نمی دانید از کجا باید بخرم برای پسرم ؟ غمش می گیرد که روزهای خیس بخوابد ته کیف ، عکس گرفتنش می آید

3 comments:

Anonymous said...

ممنون یرما جان ، البته تولدم شنبه است :)

منم تسلیت گفتن دوس ندارم . همیشه فرار می کنم ازش .
الان می بینم که شنیدنش اما آدمو آرو تر می کنه .

Anonymous said...

سلام. چه حس مشترکی..عصر چهارشنبه رفتم جمشیدیه. زیر بارون. جای همتون خالی

Anonymous said...

رازمیکی که اگر گاسپاریان بزرگ پشت دخلش باشه قربونتم میرم گفتن اش ردخور نداره اونم با لهجهه و اصولن هستند پسرهایی که غافلگیرکه می شوند زیرباران اکتفا می کنند به یک نایلن فریزرناقابل
شب خوش وخوش شانسی