Wednesday, April 02, 2008

Welcome to a new kind of tension

سیزده به در کرده‌ایم و برگشته‌ایم به دامان ِ فن‌آوری حالا
در بهت ِ این *نوشته‌ام و همزمان پس‌نوشت ِ دوستی را می‌خوانم که دروغ ِ سیزده بوده پست ِ قبل‌ترش که من هنوز نخوانده‌ام و خوشحالم که رودست نخورده‌ام، یک جای اطلاع‌رسان ِایرانی را هم می‌بینم که آیا در آنجا خبری هست که پیدا نمی‌کنم، فکر می‌کنم یعنی می‌شود ایپریل فولز دِی؟؟.. راست هم که نباشد و بامزه‌گی هم که خنده‌دار نیست، اما نفس ِ راحت نکشیده از فکر ِ چاخان ِ سیزده یا ایپریل سرچ می‌کنم قصه را و تعداد ِ زیاد ِ صفحه‌ها یعنی هیچم بازی نه، هیچم خوش‌خیالی نه

__

*Prepare for radioactive fallout from US nuclear attack on Iran

MOSCOW, March 27 (RIA Novosti) - Russian military intelligence services are reporting a flurry of activity by U.S. Armed Forces near Iran's borders, a high-ran king security source said Tuesday.
"The latest military intelligence data point to heightened U.S. military preparations for both an air and ground operation against Iran," the official said.
He said the Pentagon is looking for a way to deliver a strike against Iran "that would enable the Americans to bring the country to its knees at minimal cost."
He also said the U.S. Naval presence in the Persian Gulf has for the first time in the past four years reached the level that existed shortly before the invasion of Iraq in March 2003.
Rumors from Russia continue to swirl that the Cheney-Bush junta has decided to bomb Iran on April 4th or 6th, targeting not only nuclear-power research facilities but ships, planes, antiaircraft installations, and the Iranian pentagon. Apparently the nuclear-power reactor being built by Russian companies will be spared, but not much else


__

عکس: یک‌روز صبح ِ خیلی وقت ِ پیش، چندکوچه‌ای پایین‌تر از منزل برخوردیم به این، یعنی این ِ این هم نه، یک کم بهتر بود آن‌وقت، دیوارها ریخته بود فقط و درهم‌فشرده‌گی انقدر نه، تصویرش نکردیم، یعنی سعی کردیم چشم ببندیم هر روز ِ عبور که تصور هم نکنیم که یک شب در خانه خوب و خوشیم و یک‌هو زیر ِپامان خالی... این‌روزها ویرانیش رو به تَساقُط... نگه داشتیم دقایقی جلوش، زیاد هم محلش نگذاشتیم، تند تند عکسیدیم و تند تند گذشتیمش... همیشه فکر کردم محله‌ای دیگر اگر بود، دورتر اگر به من، خودم را رسانده بودم روزهای اول و عکس‌ها... این نزدیکی، بغل ِ گوش ِ خودمانی، ترسناک است

3 comments:

MaaNoo said...

yerma ghadre lahzeha ra mifahmad..
vali emsaal khooob bash! bedoone haman adamha! az boodane khodat.

Ali said...

shomam boulevard farhang?

Anonymous said...

sale no noibarak dokhtarake blog nevis
bloget por bar bad.