یک پست طویل نوشته بودم جدی و کمی بداخلاق، دلم هم نبود به هوا کردنش فردای شبی که وقتهایی هم که قاهقاهم نمیرفت بالا، لبهام از اینور تا آنور گشاده انگار که تمرینهای عضلات ِ صورتی زنهای همسن من تا بعد، رفتیم سینما، نفرستاده ماند؛ بعد حالا مگر دلم میآید به جدی بودن بعد از فیلم ِ شوخی ِخیلی فکر شدهی خانوم ِ بختآور با تشکر بسیار ویژه از آقای فرهادی.. در این سینمای بیچارهی ما چه شعفی دارد پیدا کردن ِ فیلمی که بدانی آجر آجرش را با فکر چیدهاند و تازه قبلش هم تمام عناصر آجرساز را به خوبی امتحان، همین است که جملهی آخر ِ بد چپانده شده را کمرنگ میکند یا مثلا این که واقعا چرا این آقای فیلمبردار را انقدر قبول دارند با آن صحنههای خندهدار ِ نقاشیطوری ِ کنتراست بالای توی ماشینها.. فکر ِ لذتی که آقای فیلمنامه میبرده و بازیهای خوب حتی از آدمهایی که انتظارش را نداری و قاههای مضاعف ِ ما به خاطر پدر ِ بچهها.. این هم از بستنی لادن ِ امشب
و اما دیشب، چهقدر پست میتواند باشد آدمی که رومیوی من کجاست را همراه کند با به دنبال ِ روباه [ برادران و خواهران گرامی، این پاراگراف جز برای شخص ِ خودمان و خواهره و دوستان ِ حاضر در جلسه که اینجا غایب، مفهوم نمیباشد؛ هیچ زحمت به خودتان ندهید و بپَریدش] .. و اما این بحث ِ پایانناپذیر ِ ژله و چلوکباب، ما چاکر ِ این جماعت ِ مَسگرای اطرافمان هستیم ها، که مردمی بودنشان و نخبهگریزیشان میشود دسیکا در برابر فلینی مثلا یا آنتونیونی.. اصلا حساب نمیکنند همین ژله جزو ِ تناولیهای طبقهی جذابیت ِ پنهان و نمیدانند مردم یعنی جشن که بگیری و حال به خودت بدهی برسی به سوسیس بندری ِ دور ِ راهآهن، آن هم سالی یکبار.. بعد هم که حضرت ِ آرتیست ِ سلبریتی و کمپانیِ این سالها چه جور چلوکبابی آخر، بیشتر به غذای فرانسویای میمانند که مدتها تعریفش را شنیدهای و گشنهگی کشیدهای و پولهات را جمع و بعد یک چیز ِ کوچک میگذارد جلوت با یک تاش سس ِ با ظرافت به خامهی حضرت شِف و حالا به درک که کوچک زیباست و سلیقهی باتربیت ِ نجیب و طعم ِ بهشتی، ناگزیری از قار ِ امعا و احشا را فرونشاندن، و این ذائقه اصلا همین وقت است که حقیقتش را به رخ میکشد، همین نیمهی شبی تو که یواشکی توی آشپزخانه در جستجویی، همین که نانپارهات را بیقاتق یا با، این که قاتقت چی و چهطور.... حالا همهی اینها یعنی خوب من که سوسیسبندریم را توی انقلاب هم نمیخورم، کما اینکه ته دلم هم میدانم اصلا خود ِ ذات ِ این کثیفخوری –که جاهای خاص خودش را هم دارد و خیلی باید از جان دستشسته باشند دوستانی که هرکجا- جوری از آداب ِ مثلاپنهان ِ نوی الیتز است، اما مرد میخواهم که بنشید پا به پام دخترهای بالاشهری ببیند باااارها و باز نوای پیفپیف بو میدهد الیت و زنده باد کوچه سر دهد، میبینید که سوسیس بندری هم حتی نیست و ادعایی هم جز "پِز"بودهگی ندارد اما شکمپرکُن که هست به قدر ِ کافی ، تا چندتاش را جا دارید، از کی دلتان برای شیشلیک ِ سلطانی تنگ میشود!؟
خلاصه که آهای ملت! افتر د ِ فاکس ببینید و لذتش را ببرید، اما با وجود ِ دوبلهی دلنشین ِ سالهای دور اگر نسخهی اصلی را داشتید مرحمت کنید ما را هم، که دلمان آن سردی ِ صدای دنیا به هیچ جای پیتر سلرز ِ بزرگ را خواهانترست و این تیتراژ ِ عالی را میل نمایید و سرتان را گرم کنید به موزیک و روباهک و هیچ غصه به دلتان راه ندهید که چهل و دوسال بعدترش ما کجا ایستادهایم
سی سال ِ پیش به اسم ِ سینما آدمها را نشاند جلوی دوربین و سوال و جواب، و آن راه به کجا باید میرسید جز این سکوتهای ساکن؟.. و خوب حضرتشان مختارند، در این یک مدیوم لااقل، به هر چه که عشقشان؛ و خندهدار واکنش ِ ماهاست که هی جا عوض میکنیم، هواخواه ِ سینهچاک اگر باشد میشویم یک پا مخالف، طرفداران که نچربند بر معاندین بر طبق ِ واجب ِ کفایی میشویم مدافع.. و جذابترین چیز برای من همان پوزخندی است که لابد حضرت در آخرین لحظهی بیداری نقشبند ِ لب میکنند از حالی که دارند میبرند با این دنیا را سر ِ کار، و این خاصهی ِ تمام ِ آدمهای خیلی بزرگ است
این که تماس میگیری که عذرخواهی بابت ِ تندی دیشب، یعنی واقعا تندیای در کار بوده و من نفهمیدهام و وظیفهی برخود گرفتن را از یاد بردهام، یا یعنی تماس که فقط تماس؟؟
5 comments:
هااا ! منم به همه پیشنهادش کردم :دی نه دومی رو ، که اولی رو :دی
اصلن خود این که کارگردان این فیلم ویتوریو دسیکاس کلی جوکه! آدم دزد دوچرخه و اوبرتو دی و اینا تو ذهنشه بعد یهو همچینچیزی میبینه!!!
ما نسخهی بیدوبلهاش را داریم آما گمان نکنم از اینجا بشود مرحمت کنیم شما را هم :دی
اعتراف می کنم، من معمولن سینما که می روم صحنه های فیلمسازیِ پیتر سلرز همین طور جلوی چشمم می آید.
و آن "شنِ بیشتر"ی که دسیکا می گوید، ... بی نظیر واقعن.
این افتر د فاکس و کلن پیتر جان سلرز و دوبلهش که خیلی جیگرن. من هم دوبله ندیدهم این فیلمشو
سلام یرما.
ممکنه یه ایمیل به من بزنی؟
میخوام یه چیزی برات بفرستم و آدرس ایمیلت رو ندارم.
[a.asadpour at gmail]
ممنون.
Post a Comment