Friday, January 09, 2009

You can't wait for inspiration. You have to go after it with a club

سیلویا که صبح به صبح کاغذها را می‌چید جلوش.. نوشتنش که نمی‌آمد.. کیک که می‌پخت به جاش
فکر می‌کردم هه! شعرنوشتن مگر این همه آداب دارد.. که اراده کنی، که فکر کنی، که با برنامه
بس که از بچه‌گی جمله‌ی خنده‌دارِ "شعر جوششی است نه کوششی‌"شان را توی سرمان کرده بودند
بعد برمی‌داشتند می‌سرودند به مناسبتی.. به جوشش؟ هه
نقاشی هم این‌جور بود لابد به نظرم.. نه که هرروز کارت‌زده بنشینی به پاش
آهنگ‌سازی کمتر.. کلِ هنر ای‌ی‌ی

عکاسی مستند که پایه‌اش به برنامه بود و تحقیقات
اما این که وقت، وقت، وقت بگذاری برای پیدا کردنِ موضوعِ عکس‌های هنرمآبانه‌ت
که یادداشت‌ها برداری
کلافه شوی از بی‌موضوعی گاهی.. حیران چرخ چرخ چرخ بزنی
این‌ها تجربه‌های زندگیِ بزرگسالانه‌ی منند
که رعد و برق‌های الهام‌رسان معدودند.. ننشینی به انتظارِ باران
تحقیق‌ها باید بکنی، خاک را بشناسی، که کجا زودتر به آب می‌رسانتت، کجا دیرپاتر
بعد بِکَنی، بِکَنی، ب ِک َنی

_
عنوانِ اولیه: آقای بیکن به روایتِ نازلی
عنوان تعویضی: جک لندن به روایتِ افزودنی‌های گوگل

1 comment:

Saltarello said...

چه جالب دقیقا همینه مساله جوشش انقدر برامون بزرگه که توقع نداریم از کوشش نتیجه ای بگیریم و زود خسته می شیم، حتی تو موسیقی که اصل برکوششه همش انتظار جوشش داریم ناخودآگاه