Sunday, July 18, 2004

  چیزای کوچیکی توی زندگی هست که به آدم انرژی میدن ، همیشه برای انجام دادن کارای شاق ازین خرده بهونه ها پیدا  می کنم
 ،برای خودم
  ...
 ،بارون" شجریان که هر روز  قبل از مدرسه باید می شنیدمش "
  ،سنگه که باید توی راه برگشت جابجاش می کردم
  ،پیرمرد ریش سفیده توی راه  آریا 
...
! بتهوون
 ،سرزدن به بتهوون از عادتای قبل از دانشگاهمه
  ...چهار،شش وتیاترشهر و بتهوون
از وقتی چهارراه ولیعصر مسیر هرروزم شد ، بزرگترین دلخوشیم رد شدن از دم بتهوون بود ، سرکشیدنای یواشکی برای دیدن آقا 
  ،ریشوئه 
 ،پیداکردنای بهونه های مختلف برای هی  تو رفتن 
...
 ،حالا می خوان برن
،من غمگینم  
من نمیخوام به جای دیدن آقا ریشوئه_ که دیدنش قبل از دانشگاه رفتن به معنی داشت یه روز خوب بود _ کارگرای یه کارواشو ببینم
...
...خیلی بدین ، خیلی زیاد
 

No comments: