Friday, July 30, 2004

 
گمونم سی سالی رو باید داشته باشه، از سر و شکلش اگه بخوای بدونی
باید یه مقدار فیلم کلاسیک دیده باشی ، مثلا "ریتا هیورث " توی
!بانویی از شانگهای " ، فقط بلندتر"
جذابتر بود اگه می تونستیم با یه سیگار بلند مجسمش کنیم ،اما به دلیل خاصیت 
  ،پمپ بنزینی من و احتمال اشتعالم به بازی انگشتاش روی لیوان قناعت می کنیم 

،این همون کسیه که تنهایی توی گالریا قدم می زنه ، مغروره و صاف به کارها نگاه می کنه ، سریع اما منتقدانه 
 این با اون کسی که گاهی وارونه می شه تا کار و برعکس ببینه و قایمکی مجسمه ها رو تکون می ده خیلی فرق داره  

آروم حرف می زنه و صریح ، هیجانی توی صداش نیست ، بالا و پایین نمی پره ، با وسایلی که دم دستشه برج نمی سازه ، شمرده وکمی هم سرد حرفشومی زنه ، با جمله های دقیق ومرتب ، غلط دستوری هم  نداره 

از گذشتش چیزی نمی دونم ، نه می تونم توی نوزده سالگی روی درخت دانشگاه
ببینمش ، نه به خودم اجازه می دم که شبیه جولیا پندلتون احمق و از خود راضیِ
.بابا لنگ دراز بدونمش ،ترجیح می دم فقط همین مقطع زمانیش رو داشته باشم

!لباساش رنگی رنگی و پاره نیست ، حتی می تونم بگم کفشای پاشنه بلند می پوشه، شاید حتی جواهر هم داشته باشه

می دونی من حاضر نیستم باهاش زندگی کنم،اما برای یه دوره ی عشق بازی
!واقعا خوبه ، البته باید خیلی زحمت بکشی که تو رو بین خیل مشتاقانش ببینه

   ،این همون آدمیه که خیلیا از من می خوان
،و تو دوستش نداری ، صدای آروم ومصممش پای تلفن حالتو بهم می زنه 
     ،دلت جیغ جیغای قدیمو می خواد
...می دونم، خیلی سرده و دور، و تلخ
 ،خودمم خسته می شم ازش ، اما شخصیت غالب این روزهای منه با تو
،فقط با تو
خنده داره ، نه؟ جایی که باید این باشه ، اون دختر شونزده ساله ی سرخوش
...بالا می آد ، با اون سروصدای اضافی و کارای عجیب و غریبش ، همونی که دوست داشتی / داری
...ولی در مقابل تو ، این خانم محترم
یه سالی هست که حسش میکنم، اما بوده ،شاید از خیلی ساله پیش ، اون روزا که شنلشو می نداخت روی شونه هاش و مثل یه   ،پرنسس  می خرامید
...ولی توی اون روزا، تصمیم گرفتم دخترک جین پوش وحشی رو جایگزینش کنم ،خیلی ساله پیش بود ، سالهای اول ابتدایی
حالا هم که از توی صندوقچه در اوردمش فقط به خاطر این بود که وقتی اون
،مغرور توی خیابون به جلوش نگاه می کنه و نگاها رو می کشه دنبال خودش
...دختره بتونه توی مغزش شلنگ تخته بندازه و به حال خودش باشه

...به هر حال جزئی از منه ، همونطور که اون دختر رام نشدنی و بقیه
.باید دوستش داشت

No comments: