ماه رو دیدی چقدر گرد و قلنبه شده بود؟
...اولش نارنچی و بزرگ بود ، بعد زرد شد ، بعد همین طور انقدر رفت بالا که تفاوتش با دیشب زیاد به چشم نیاد
همیشه اینطوریه؟همه چیز؟
،اولش داغ وگنده و شگفت آور
بعد آروم، آروم ، دور و سرد؟
بعد یه چیز روزمره، چیزی که لازم نیست راجع بهش حرفی زده بشه؟چیزی که دیده هم نمی شه حتی؟
دوست داشتم تا آخر شب همون طور بزرگ و داغ بمونه، ولی عمر شگفت انگیزیش کوتاه بود، خیلی
...اما من باز روزا رو می شمرم تا شب چهارده
، منتظر می مونم تا اون توپ بزرگ خوشرنگ رو نشون بدم به همه
...حتی اگه نخوان ببیننش ، حتی اگه عادی بیاد به نظرشون
ماه تمام درست ، خانه ی دل آن توست / عقل که او خواجه بود، بنده و دربان توست
No comments:
Post a Comment