Saturday, July 31, 2004


ماه رو دیدی چقدر گرد و قلنبه شده بود؟


...اولش نارنچی و بزرگ بود ، بعد زرد شد ، بعد همین طور انقدر رفت بالا که تفاوتش با دیشب زیاد به چشم نیاد

همیشه اینطوریه؟همه چیز؟

،اولش داغ وگنده و شگفت آور

بعد آروم، آروم ، دور و سرد؟

بعد یه چیز روزمره، چیزی که لازم نیست راجع بهش حرفی زده بشه؟چیزی که دیده هم نمی شه حتی؟


دوست داشتم تا آخر شب همون طور بزرگ و داغ بمونه، ولی عمر شگفت انگیزیش کوتاه بود، خیلی

...اما من باز روزا رو می شمرم تا شب چهارده

، منتظر می مونم تا اون توپ بزرگ خوشرنگ رو نشون بدم به همه

...حتی اگه نخوان ببیننش ، حتی اگه عادی بیاد به نظرشون


ماه تمام درست ، خانه ی دل آن توست / عقل که او خواجه بود، بنده و دربان توست


No comments: