شبه سفر نامه
سفيدي
برف
گاهي سياهي درختي يا سيم ها
راه
كيارستمي برتر است يا طبيعت يا من؟
مي كشدم سمت خودش
ـ والس برقصيم
جا خورده ام , عقب مي پرم
ـ ديوانه اي تو
ديوانه ايم ما
صداي آب
ماه گرد , نه كامل
موج ها , آرام
اينستاليشن ژاپني موزه
آب و ماه
طبيعت برتر است يا هنر؟
“ كه آبروي شريعت بدين قدر نرود ”
سكوت
از كنار هم مي گذريم
مستي مي خواهم
و ديوانگي
و سكوت
و خالي شدن از كلمات
بگذار خودم باشم
تو باشم
روز
سبز و آبي
گاهي سياهي يا سفيدي پرنده اي
كاكايي و عقاب
يا سرخي دور فلامينكوها
فلامينكو يا فلامينگو راستي؟
لك لك ها , كه از بالا انداخته انده مان پايين
اجراي بازي كامپيوتري روي زمين
ابتدا بازي در دنياي مجاز بود يا واقع؟
پيچ در پيچ راه
شاخه ها مي خورند به پوست
سركوبيده مي شود به سقف
چاله ها
گاهي انقدر عميق كه نگهت دارند ؛
امتياز مي گيريم و از دست مي دهيم
سرخ و زرد
آتش
ستاره ها , زياد
دايره ي نارنجي مي رود بالا
ماه
تلاش براي بازگشت
به ابتدا , اصل , خود
خيره شدن به نور و سياهي
كاش خالي ميشد سر از اين همه حرف
صبح
كمي مه
خورشيد آرام مي آيد
آدم هاي نازنين
كه برترند از طبيعت و هنر
آرامششان در سخت ترين لحظه ها , بدترين شرايط
آرام مي شوي تو هم
اطمينان مي كني
شاد مي شوي
No comments:
Post a Comment