Thursday, February 10, 2005

بیست و یک :

هاه
چقدر رنگ
بو
بخار
طعمش را هم می شود حس کرد
چه اهمیت دارد که فضای انزلی سال های هزاروسیصد وهشتاد و خورده ای خورشیدیش
بیشتر شبیه روسیه ی هزار و هشتصد و هشتاد میلادی باشد
که این ادم ها مال اینجا نباشند
که انگار در جزیره ای بی مکان؟
مهم تر نیست که آدمند و پایبند اصل ابتدایی حیات ، خوردن؟
غذاهای خوش آب و رنگ را اضافه کن
به تصویربرداری کلاری
و لباس ها و صحنه های رنگین علی رفیعی طراح!
( به گفته ی خودش ، نیمه ی مکمل علی رفیعی کارگردان )
و جلوه های ویژه ی رویا نونهالی و گلشیفته فراهانی
تا بفهمی لذت بصری تمام عیار! یعنی چه
آخ
که چقدر این بحث تناولی ها توی هنر وخصوصا سینما خوش آینده
_ جدا از بحث پرویز تناولی بزرگ البته _
مثل آب برای شکلات (من فقط خوندمش ، اما فیلمشم هست؟ )
شکلات
و نمونه های وطنی
مهمان مامان
و کمی کافه ترانزیت
و این شاهکار آخر" ماهی ها عاشق می شوند"
_ کاش یک هم هم داشت این اسم ، بدون یادآوری لاک پشت ها هم ..، البته_

اگر بعد از این همه غذا
فرود بیای تو فست فود ، ممکنه جالب نباشه زیاد
اما مهم غذا نیست ، دور هم بودنه

بعد هم که کافه کاخ
وچای و قلیون
و کلی دور همی
گاهی آدم ها از آسمان نازل می شوند
چقدر حضورشون داغه
حتی بی حرف
حتی وسط برف های آمده تا زانو


No comments: