جنبش دانشجویی به سبک دانشگاه هنر
می دونستم ساعت نه شروع می شه
هی پیچ خوردم تا قانع شدم باید از موهبت خواب اضافی صبحگاهی بهره برد
کلاس ده شروع می شد
یه ربع مونده هنوز خونه بودم
وقتی رسیدم فقط تونستم از وسطشون جهش کنان بگذرم
تمام ظهر و بعداز اون هم بودند و گفتند تا شب که البته انجام نشده باز گویا
ما هم از دور تماشا
غریبه بودن تمام چهره ها گواه این بود که پیرترم ازاون که قاطیشون بشم
_ یک سری جوان از دبیرستان امده با کتانی های نو _
اعتراض پارسالی پرجوش تر بود ، همه ساز بدست ، انحصاری بچه های موسیقی بود ناسلامتی
این بار هم البته محضوضمان کردن با همنوایی ارکستر سطل ها و بطری ها
این امیرکبیریهای دوست نداشتنی هم هی با تعجب از پشت میله ها خیره می شدند
قطعا که حق با بچه هاست
و احتمالا باز ناحق می شه به راحتی،
مثل جریان قبلی که استاد آخونده گفته بود دخترهاتان فاحشه اند و
از اعتراض ، تعلیق سهم بچه ها شد
چقدر حیف که پیر شدیم
چقدر حیف که دهه ی شصت نگذرانده ( هم آن دوره ی حسرت برانگیز میلادی ، هم ان سال های سیاه وطنی )
پیر شدیم
می دونستم ساعت نه شروع می شه
هی پیچ خوردم تا قانع شدم باید از موهبت خواب اضافی صبحگاهی بهره برد
کلاس ده شروع می شد
یه ربع مونده هنوز خونه بودم
وقتی رسیدم فقط تونستم از وسطشون جهش کنان بگذرم
تمام ظهر و بعداز اون هم بودند و گفتند تا شب که البته انجام نشده باز گویا
ما هم از دور تماشا
غریبه بودن تمام چهره ها گواه این بود که پیرترم ازاون که قاطیشون بشم
_ یک سری جوان از دبیرستان امده با کتانی های نو _
اعتراض پارسالی پرجوش تر بود ، همه ساز بدست ، انحصاری بچه های موسیقی بود ناسلامتی
این بار هم البته محضوضمان کردن با همنوایی ارکستر سطل ها و بطری ها
این امیرکبیریهای دوست نداشتنی هم هی با تعجب از پشت میله ها خیره می شدند
قطعا که حق با بچه هاست
و احتمالا باز ناحق می شه به راحتی،
مثل جریان قبلی که استاد آخونده گفته بود دخترهاتان فاحشه اند و
از اعتراض ، تعلیق سهم بچه ها شد
چقدر حیف که پیر شدیم
چقدر حیف که دهه ی شصت نگذرانده ( هم آن دوره ی حسرت برانگیز میلادی ، هم ان سال های سیاه وطنی )
پیر شدیم
No comments:
Post a Comment