Thursday, August 17, 2006

Who can say where the road goes





دلم اولین دیدار با کسی را می خواهد
از آن آشنایی ها که ناگهان پیش می آید اما انگار بوده از خیلی قبل
تنهایی دو نفره میان جمع
یا راه که می افتد دور تا دور شهر و آدم را می کشاند با خودش
یک هو می بینی نصف شهر را گذرانده ای ، کلی ساعت را
و حرف ها بی ربط آمده اند و باربط شده اند
یا آمده اند که بگذرند ، مثل موسیقی متن روی تصویر سکوت ها و نگاه ها

دلم اولین دیدار با کسی را می خواهد
که بگذریم از تعجب شباهت ها
با غریبگی های هم آشنا شویم

لذت کشف
گسی شگفتی

جدا که شدیم فکر کنم دیگر هیچ وقت هم را نمی بینیم


ـــــ


راه و بی راهه رفتم که رسیدم اینجا
بعد موسیقی پیچید و یک چیزی شبیه به بغض
چه چیزی هست توی این آوا که تکراری نمی شود یا خسته کننده

یادم رفت به اینجا
که هنوز بازش می کنم به هوای موسیقی
هی می گذارم باشد ، باشد
و می خوانمش باز باز
با نوشته هاش چه روزگاری گذشت
از آن غریبه ها که بدجور دلتنگش می شوم یا شاید هم نگران


_____

این مجموعه از آن هاست که یک جایی پس ذهنم همیشه هست

2 comments:

Anonymous said...

i was just wondering if u can send me an email... need 2 talk 2 u... c ya... cheers...

Anonymous said...

عکس ها را دوست داشتم.