Thursday, November 09, 2006

و دامن نازکش در باد


خوب گمونم که تهوع به اوجش رسید .. سه شنبه موزه .. انجام نشد
میرم خانه هنرمندان .. زیاده عکس ها .. ترجیح می دم فیلم ببینم فقط

وسط سالن اول .. سرمو برمی گردونم طرف نگارخونه .. ممیز ؟
بعد توضیح توی سرم .. آقای ممیز فوت کردن .. تو اینو می دونی .. اون یه عکسه
اما شد مگه ؟ هربار سرمو برگردوندم فکر کردم اون جا ایستادن با اون نگاه ترسناک نافذ
و هر بار قصه رو از اول توضیح دادم واسه ی خودم
طبقه ی بالا .. انتظامی چرا ایستاده وسط درختای عباس ؟
اون یه مجسمه است
کم توهم دارم من .. عوامل تشدیدزا هم زیاد شدن

فیلمه راجع به آقا خیمه شب باز طفلکیه و یه فیلمم راجع به تارکوسکی

از پله ها که میومدم پایین ، آقاهه .. نگران بودم که ندیدمش
خسته نباشید .. احتمالا این جمله ایه که من باید بگم .. از طرف اون می شه یه حرف خنده دار
بعد این شولوغ بازیا دلم تنگ می شه براش .. مثل بعد انتخابات
حیف که بچه ها راضی نمی شن استادمون بشه .. من که خوشبخت می شدم

سر هفت تیر .. پسربچه .. تا خونه دعا می کنم که دروغ گفته باشه بهم
که به جای دارو برای مادرش برای خودش بستنی بخره
وگرنه چقدر حیوونم من که بهش یک سوم پولی که می خواست ، و خیلی هم کم ، رو دادم


چهارشنبه .. برف رو کوهها رو دیدین ؟؟؟ چه آسمونی

لباسای کاخ آبی .. گرون بودن چقدر
آقای بازیگر که گفتین از دست دادم دیدنش رو .. هم دیروزش خانه ی هنرمندان بود .. هم اینجا
موندم امروز قراره کجا رویت شن
اصولا هم که من شوقی ندارم به دیدن اکتورها .. جز آقامون جرج کلونی البت
خانومه بازیگر هم که عرض کردم .. معاشرت خونوادگیو برای چی ساختن پس

هنر مدرن فرهنگسرا .. دیگه تاب دیدن این نمایشگاها رو ندارم
دختره می گه چرا نمی فهمن نقاشی تموم شد .. راست می گه شاید

آرتیست کارای تو کافه بابای هستی نبود راستی

آقای دکتر بامزه و گولی ست .. برای دختره خیلی خوشحالم

آدم همیشگیا نبودن

مادر داره می ره .. دوهفته خیلی کمه .. خیلی .. خیلی


ـــــــ

جواب کامنتای آقای بی منزل

یک ـ بداخلاق نیستم من .. خیلی هم
دو ـ ترتسکی رو بیشتر / پیشتر از فریدا هم می شناسم .. ای بابا .. بی سواد نیستم که
مرسی بابت این همه توجه
سه ـ من صاحب قدرتی روی کامنتام نیستم .. کسی هم نمی خوندشون که پاکسازی و مرتب کردنشون مهم باشه

5 comments:

Anonymous said...

khob kamtar boro namayeshgah
mage tofang poshte sarete?????????
haftei 1 ya 2 base
farhang zade mishi
na inke az in namayeshgaha farhang ghol ghol mikone........

Anonymous said...

WOOOOW! Do you know Mr. Trotsky?! Even much more than you know mrs. Frida? Well! Please make us happy and answer some of our questions in our office in Stalinskaya street! Please wear some warm clothes! Maybe we should have a trip to Siberia for autumn vacation! See you soon Lady Photographer!

Anonymous said...

Ma Bish-tar!

Anonymous said...

Maa Bish-tar!

Anonymous said...

سلام. مجسمه ی آقای بازیگر و عکس ممیز واقعا توهم زا بود. من خودم به مجسمه سلام کردم اول.