این سال ها را
دوست دارم
قرار اصلی با آقای سابقا بست فرند است که صداش نمی آید هی
و تماس امکان پذیر نه
و من از سویی و زنم از سوی دیگر قرارمان را می گذاریم آنجای شهر
و بعد می فهمم هدف یکور دیگر شهر بوده
و عذرخواهی طولانی با نثر قدیم بلکه ثمرمند باشد
که نیست انگار
و حراجی های گنده را می بینیم به یاد پارسال
و باز امتحان کردن پرسروصدای لباس جیغ و جوادهای حیوان وحشی دار
، که من هیچ هم دیزاین هاش را دوست ندارم ،
بعد هم کافهه که دختربچه ی پیش ازین موقرمز هم هست باز
.. و آقاهه منو را نداده می گیرد از دستم که لیموناد دیگه
و بعد فشارت نمی افته ؟
: سه بار برویم جایی و تعریف کنیم می شود این
! لیمونادشان شده بود شل و وارفته و زرد
بعد هم که آیا دیگر مداد رنگی نمی شوم ؟
نمی گذارند که چند وجهی بودن شخصیتمان را نشان بدهیم
یک روزهایی هم شاید خانومیمان بیاید ، همیشه که نمی شود منتظر پنجسالگیمان باشید
هی می خواهیم بنویسیم موزیک های هیچ جای دیگر انقدر با مذاقمان خوش نیامده اند
می ترسیم بار بعدش باباحیدر مددشان را بگذارند که سالیانی پیش پای ما را یکسالی برید از آنجا
و اصلا پاتوق نشدگیش اصلش برمی گردد به همین خاطره ی شوم
آقای دربان آن یکی کافه هم رویت شدند
، انگار که کذب بوده شایعه ی از پای درآمدن از زیادگی شیرینی ماکولات آنجا ، که پخش کرده ایمش ،
بعد هم با جدیت در مغازه ی لوازم خانگی گنده چرخیدیم
چقدر هم نقش دختر در آستانه ی تشکیل خانواده ی نو بهم می آمد
حالا فردا که انگار باز راهی آنجاییم ، شش ساله می شوم
بلکه یادشان بیافتد لیمونادشان چطور سبز و درهم فشرده می توانست باشد
ـــ
تایتلمان را مشاهده می کنید ؟
درخت لیمویی در بهشت نصیب کسی است که موزیکش را برساند به من
وقت زیادی است دلم می خواهدش
خانوم جان بی منزل در کافه اشتباه گیرنده
شما بفرمایید کجا
ما می گوییم که چه چیز آنجاست که می خوریمش
اینجور راحت پیدا می شویم
خودمان هم کم مشتاق نیستیم
قرار اصلی با آقای سابقا بست فرند است که صداش نمی آید هی
و تماس امکان پذیر نه
و من از سویی و زنم از سوی دیگر قرارمان را می گذاریم آنجای شهر
و بعد می فهمم هدف یکور دیگر شهر بوده
و عذرخواهی طولانی با نثر قدیم بلکه ثمرمند باشد
که نیست انگار
و حراجی های گنده را می بینیم به یاد پارسال
و باز امتحان کردن پرسروصدای لباس جیغ و جوادهای حیوان وحشی دار
، که من هیچ هم دیزاین هاش را دوست ندارم ،
بعد هم کافهه که دختربچه ی پیش ازین موقرمز هم هست باز
.. و آقاهه منو را نداده می گیرد از دستم که لیموناد دیگه
و بعد فشارت نمی افته ؟
: سه بار برویم جایی و تعریف کنیم می شود این
! لیمونادشان شده بود شل و وارفته و زرد
بعد هم که آیا دیگر مداد رنگی نمی شوم ؟
نمی گذارند که چند وجهی بودن شخصیتمان را نشان بدهیم
یک روزهایی هم شاید خانومیمان بیاید ، همیشه که نمی شود منتظر پنجسالگیمان باشید
هی می خواهیم بنویسیم موزیک های هیچ جای دیگر انقدر با مذاقمان خوش نیامده اند
می ترسیم بار بعدش باباحیدر مددشان را بگذارند که سالیانی پیش پای ما را یکسالی برید از آنجا
و اصلا پاتوق نشدگیش اصلش برمی گردد به همین خاطره ی شوم
آقای دربان آن یکی کافه هم رویت شدند
، انگار که کذب بوده شایعه ی از پای درآمدن از زیادگی شیرینی ماکولات آنجا ، که پخش کرده ایمش ،
بعد هم با جدیت در مغازه ی لوازم خانگی گنده چرخیدیم
چقدر هم نقش دختر در آستانه ی تشکیل خانواده ی نو بهم می آمد
حالا فردا که انگار باز راهی آنجاییم ، شش ساله می شوم
بلکه یادشان بیافتد لیمونادشان چطور سبز و درهم فشرده می توانست باشد
ـــ
تایتلمان را مشاهده می کنید ؟
درخت لیمویی در بهشت نصیب کسی است که موزیکش را برساند به من
وقت زیادی است دلم می خواهدش
خانوم جان بی منزل در کافه اشتباه گیرنده
شما بفرمایید کجا
ما می گوییم که چه چیز آنجاست که می خوریمش
اینجور راحت پیدا می شویم
خودمان هم کم مشتاق نیستیم
8 comments:
http://eternal.error13.googlepages.com/FoolsGarden-LemonTree.mp3
عكس رو هم خيلي دوست داشتم و تصميم گرفتم شام نيمرو بخورم
شوكا ، البته فكر نكنم تا حالا اونجا سابقه انتخاب متفاوتي ،مثلا از مني با تمايلات قرين به تلخي، داشته باشي ، يعني شدني باشه با توجه به منو ...هرچند اين روزها يك مورد جديد زمستوني تو بساط بوده با كلي ادويه و ....
من موزیکشو دارم. هم اجرای استینگ و هم اجرای فول گاردن رو. برات ایمیل کنم یا جور دیگه ای به دستت برسونم؟
لیدی آگراندیسمان بزرگوار! خدا از خواهری کمتان نکند. سهم لیموناد شما را در ماه آگوست هم تضمین می کنیم. زیاده عرضی نیست...
honey u chera yeki az in barnamehaye share mesle"bareshare" ya "ares" download nemikoni ta harchi khasT rahat peyda koni
بايد تجربه بيبديلي باشد ديدن عكسالعمل مردم هنردوست ما، وقتي در خيابان، خانوم جواني را ميبينند كه بيشتر شبيه يك جعبه چهلوهشت تايي مداد رنگي فابر كاستل هستند تا يك خانوم جوان! ما از اين بانوي هنرمند انتظار داريم كه با قلم گيرايشان، گزارشي از "كامنت"هايي كه در همين رابطه در خيابانها دريافت كردهاند را به سمع و نظر خوانندگان وبلاگشان برسانند و به جنبش "بردن هنر به ميان مردم" حياتي تازه ببخشند
خواهر جان! آن پست مال شب قبل از چهارشنبه سوری بود. وگرنه ما و چهارشنبه سوری و آشپزی؟؟؟؟ هرگز!
خواهر جان! آن پست مال شب قبل از چهارشنبه سوری بود. وگرنه ما و چهارشنبه سوری و آشپزی؟؟؟؟ هرگز!
Post a Comment