Monday, November 19, 2007

I hate Fish..It makes me sick


این جشنوارهه هم تمام شد
مقادیری فیلم راجع به پیرها، کودکان، و مریض ها دیدیم
همین شد که توی ریتینگ شب آخر، برنده را کردیم همان که به سفارش جوان نو شکفته دیده بودیم
، نمی شد بگویید بقیه ی سانس را نبینیم که از دم بد؟؟،
ماتیک.. تنها فیلمی که جوان داشت و جوان های برومندی هم داشت الحق
وگرنه داستان و جور ِ پرداخت و اینها آنقدری چنگ به دل نمی زد که بشود شدید خوشگل، البته بازیگرها همه خوشگل

می دانید بیشترین شغلی که من تا به حال در فیلم های مستند دیده ام چه بوده؟
ماهیگیری!!.. از آغاز سینمای مستند تا حالا نمی دانم چقدر فیلم در مورد این خسته کننده ترین کار عالم ساخته اند، یا که شاید همه شان، همش، می خورند به پست من، اینها مثلا که در عنفوان جوانی و با چه شوری هم، ویدیوشان را به مثابه ی لطفی بزرگ به دست آورده بودیم و می دیدیم
کار مسخره ای است این جشنواره ایدن.. کلا
راست می گوید خواهرک که صدبار عاقلانه تر است که پات را دراز کنی، کوتاه های آرته را ببینی
اما شب آخر خوش گذشت با مراسم داوری و دادهای بلند من در اعلام امتیازها در قیام خالی

این شهر دیوانه اما تماشای بیشتری دارد
ساعت یازده و خرده ای شب است، تقاطع امیرآباد و فاطمی.. اینور چهارراهی که آنورش موزه ی فرش است و روبروش پادگان
جلوی سورنتو داریم همبرگر می خوریم، یک ماشین قبل تر نگه داشته، آدم های چاقی ازش پیاده شده اند، ما بهشان خندیده ایم که چهارتا دوبل نفری هم که کارشان را نمی سازد
سر چهارراه، دقیقا سر چهارراه می ایستند به بدمینتون بازی کردن، یعنی توپشان خطا که برود وسط چهارراه است
حالا بیا و این را فیلم کن، کی باورش می شود؟.. مثلا می گویی کارگردان احمق نکرده اینورتر بیاستاندشان، خواهرک اگر داور باشد اما نمره ی خلاقیت می دهد

___

رفتیم تولد عروس گلمان
خوش گذشت
با ابله ترین مهربان های شهر انتظار دیگری هم نمی رود خوب
چه دنیایتان فرق کرده از هفتادوهشت پارسال اما، نه!؟

_

تایتلمان تنها در مورد فیلم نگاری کاربرد دارد و از گفته های یکی از دست اندرکاران این صنعت پرارزش است در یکی از فیلم ها
نکند مهمانی که دعوتمان می کنید اجتناب کنید از توجه به دریایی ها ها، به مزاجمان می سازند

1 comment:

Farbud said...

کلی فیلم راجع به جوانک‌های تازه‌به‌هنر رسیده دیدیم که فقط سیگار می‌کشیدند، کلی فیلم راجع به زن‌های ننه‌مرده‌ی بی‌مرد دیدیم که مجبور بودند بار زندگی را با بدبختی به کول بکشند، و مستندها هم یا راجع به دیوانه‌ها و معلول‌ها بود، یا پیرمرد‌پیرزن‌های دهاتی علیل از دنیاپرت. این وسط دوتا و نصفی فیلم خوب که باید برنده می‌شد، لعنت خدا هم نگرفت و بالعکس.
طنز؟ شوخی نکن با من...