Thursday, December 20, 2007

Though the world is so full of a number things, I know we should all be as happy as, But are we?


یک مرضی داشتم قبل ترها، می افتادم لینک به لینک در جریان وبلاگهای مذهبی و می رفتم، از این طلبه به آن استشهادی به همسر جوان طلبه ای دیگر و همین طور
حالا اتفاقی رسیدم به اینجا .. کنارصفحه ی هیجان انگیزش اول چشمم را گرفت و بعد هم نوشته ها.. یک جورهایی معادل همان رفقای اسلامیمان باید باشد(در سطحی ترین قضاوت از روی پیشه) که نیست، رنگین کمان کنارِصفحه اش کوچکترین دلیل؛ اصفهان و مولانا هم که دوست دارد، بوش که دوست ندارد، جنگ که نه، می شود دوستش نگرفت؟
دیشب بود که یکی با عموهای بزرگ مملکت آشنام کرد، مثال بین المللیش گمانم بشود همین عمو فیلیپ
راستی هیچ کس نیست که یک شمارشگر بسازد برای رییس جمهور مردمی و مهربان خودمان؟
، همه ی هراس من این است که صفر که شد باز به کار بیافتد از سر،


انگشتتان خسته می شد از یک قدم نو رسیده مبارک ی؟ نمی بینید چه نازست دخترم؟
جینجرک ماهی سبز دوست دارد بهش بدهید، اما فقط خودمم که حق دارم هلش بدهم توی آب، گفته باشم!
این بچه را هم در پی روی از همین عمویمان صاحب شدیم



برای بار چندم.. با پیغام های سرخوشانه ازین کافه به آن کافه را گزارش می دهم بلکه بیاید..... خبری نیست
شبش می فهمم نزدیک بوده نباشد.. می فهمم روی سرش حفره دارد حالا
اما خوش ترین عیادت مریض ممکن بود.. ساعت ها و به همراه تمام مضریجات برای بیمار


آدم ها به یادم می آورند به عجیب ترین صورت و نشانی که می دهند یادم میاید من هم و این عجیب تر است.. مثلا نگاه آن دختر سر طالقانی که گفت یک شب هم مسیر بوده ایم و من یادم آمد پس این چشم ها بوده و چه چشم های غریبی هم.. یا آن پسرک زلف دار که یادش مانده بود دوسال پیش بهش گفته بودم بمان توی کنسرت، می خندیم با هم... روح سفید اما بیشترین مورد مشاهده شونده در سطح شهر است همچنان، مکان های فرهنگی کم بود، این بار آخر دم لوازم آرایشی نزدیک پاساژ ونک دیده شدند، حیف که چتر سبزش را گم کرده، کمبودش توی ذوق می زند


بالاخره برف نشست.. حالا تا ببینیم صباح ِ فردا اثری ازش هست یا نه.. یلدای سفید که دوست داریم، شنبه آفتابی باشد اما لطفا.. هزارتا کار ِ در آخرین لحظه انجام شو دارم
پ.ن - نشست، چه نشستنی.. اگر زنگ تلفن نبود اما سهم من نمی شد دیدنش.. سپیدی زیاد ِ هفت صبح و آفتاب گرم نوازشگر ِ زمین خشک کن در ساعت بیداری ِ من


Title: Musical Movie: Singin' In The Rain, Song: Make 'Em Laugh

2 comments:

maryam said...

ba takhire faravan... man khoobam to khoobi?

Azin said...

این جینجر شما بزرگ هم میشه آیا؟