لامپ دویستو زدم به کاردستیِ دروغیِ الکترونیکیِ بچهها که در واقع اثرِ پدربزرگهست، گذاشتمش رو زمین
اتاق نیم روشنه
تا وسوسهی زانوهای بغلگرفته پیروزم نشه که مبادا عوارضِ کشککی
کفشِ پاشنهبلندِ مشکی کردم پام و راست روی چپ و کامپیوتر بالاش
گاهی راست رو افقی میکنم و با آفرین نگاش
نمیدونم چرا لامپِ زمینی نورش سهتا کمتر از هواییه
نمیدونم چرا کفشِ پاشنهبلندِمشکی و ساقهای نیممتریِ سمبادهکشیدهی من توی این اتاقِ نیمهتاریک غمانگیزه
نمیدونم چرا هرچیز سرِ جای خودش جوابدِهِه
نمیدونم چرا چیزها سرِ جاشون نیست
اتاق نیم روشنه
تا وسوسهی زانوهای بغلگرفته پیروزم نشه که مبادا عوارضِ کشککی
کفشِ پاشنهبلندِ مشکی کردم پام و راست روی چپ و کامپیوتر بالاش
گاهی راست رو افقی میکنم و با آفرین نگاش
نمیدونم چرا لامپِ زمینی نورش سهتا کمتر از هواییه
نمیدونم چرا کفشِ پاشنهبلندِمشکی و ساقهای نیممتریِ سمبادهکشیدهی من توی این اتاقِ نیمهتاریک غمانگیزه
نمیدونم چرا هرچیز سرِ جای خودش جوابدِهِه
نمیدونم چرا چیزها سرِ جاشون نیست
No comments:
Post a Comment