Saturday, June 19, 2010

تکرارِ دردِ یاد

ای خاطراتِ کهنه‌ی پرپر
جرأت نمانده است و گر هست،
نوعی جراحت است.
اما...، هنوز
من ایستاده‌ام
و با دهانِ آن‌همه از دست‌رفتگان
از تو سوال می‌کنم
فریاد می‌زنم
محکوم می‎کنم.
آن شور و شوق شهامت
گیرم که بی‌مهار
                     شرارت بود،
آیا؟

نصرت رحمانی