Tuesday, November 09, 2004

هیچ کس قدرت را به قصد واگذاری آن به دست نمی گیرد.
قدرت وسیله نیست ، هدف است.
آدمی دیکتاتوری را به منظور حراست از انقلاب برپا نمی کند ،
انقلاب می کند تا دیکتاتوری را برپا کند.
هدف اعدام ، اعدام است .
هدف شکنجه ، شکنجه است .
هدف قدرت ، قدرت است .

1984_ ارول
ارول هم ایمانش رو به انسان از دست داد؟

کمونیسم به واقع امپراتوری آزادی بود . اما اکنون سقوط کرده. چرا؟
زیرا آن آزادی امکان ابراز وجود نداشت . کمونیسم از حیث اقتصادی به ناکارآمدی دچار آمد .
مردم محدودیت های اقتصادی را بر آزادی های سیاسی مرجح دانستند .
مردم با طیب خاطر به ان محدودیت ها تن سپردند .
آن ها عاشق و سرسپرده ی آن محدودیت ها شدند _ و این مولفه ی شهوانی کمونیسم است _
این فقط تن سپاری محض به محدودیت خارجی نیست ، عاشق شدن است ، ترکیبی است از محدودیت و عشق ،
که از ویژگی های کارکردی ناخودآگاه است
و این به معنای سقوط دولت ، سقوط سیاست ، سقوط سوژه ی سیاسی ،
و در یک کلام سقوط فرهنگ در کلیه ی تجلیاتی است که می شناسیم

Boris Groys
فیلسوف ونظریه پرداز آلمانی


دیروز سالگرد انقلاب اکتبر 1917 بود

No comments: