Friday, May 08, 2009

برای چه یارانی برگزیدی که بیش از دشمنانِ تو با زشتی سوگند خورده بودند؟

معلوم بود که واقعا خرابی بدجوری هست. خرابی از داخل بود. خرابی بود حتی پیش از خوردنِ ضربت از خارج، من دیدم برای آرزو و فکر خودم است که زندگی و رفتار می‌کنم، هرچه هم می‌توانسته‌ام امتیاز داده‌ام اما حالا نیروی من در راه برخورد به هم‌خانه‌هایم صرف می‌شود. می‌دیدم، شعار به کنار، بد بد است خواه توی خانه خواه بیرونِ خانه. من از بدی خوشم نمی‌‍‌آید. از آن بدی که به من نزدیک‌تر باشد بیشتر بدم می‌آید. بدیِ خودی‌ها بیشتر از بدی‌ِ غریبه‌ها آزاردهنده است.

ابراهیم گلستان- گفته‌ها- یک گفتگو درباره‌ی داستان‌ها- آذر ماهِ آخرِ پاییز- ص150


______
عنوان: احمدشاملو- سرود مردی که تنها به راه می‌رود

No comments: