صداي زياد ,
تا نشنوي
تا اين همه صداي مزاحم در سرت را نشنوي
دود و الكل
خفه شو
خفه شو
ساكت نمي شود
حروف را قطار مي كند پشت هم
كلمات را
جمله ها را
همه چيز را مي برد روي نمودار
در چارچوب اصول مي گنجند يا نه
منطق استقرايي
خفه شو
ـ كاش بز بودم
ببين چه حالي مي كنن ؛
من نمي خواستم بز باشم
آدم ؟
نمي دانم
شايد آب
آدمي بودن
حسرتا !
مشكلي است در مرز ناممكن .
نمي بي ني؟
تا نشنوي
تا اين همه صداي مزاحم در سرت را نشنوي
دود و الكل
خفه شو
خفه شو
ساكت نمي شود
حروف را قطار مي كند پشت هم
كلمات را
جمله ها را
همه چيز را مي برد روي نمودار
در چارچوب اصول مي گنجند يا نه
منطق استقرايي
خفه شو
ـ كاش بز بودم
ببين چه حالي مي كنن ؛
من نمي خواستم بز باشم
آدم ؟
نمي دانم
شايد آب
آدمي بودن
حسرتا !
مشكلي است در مرز ناممكن .
نمي بي ني؟